English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2359 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lohmannizing U غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wet stowage U نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
guards U صفحه محافظ روکش محافظ
guarding U صفحه محافظ روکش محافظ
guard U صفحه محافظ روکش محافظ
building up alloy U الیاژ مخصوص روکش کاری
alodine U نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
protective cover U روکش محافظ
preservative coating U روکش محافظ
protective layer U لایه یا روکش محافظ
facings U روکش محافظ دیوار
facing U روکش محافظ دیوار
obstructor U پوشاننده پنهان کننده
fence U روکش محافظ [یا نرده] [بویژه در اره کمانه ای ] [مهندسی]
pickling U غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید
alloying constituent U ترکیب کننده الیاژ
vapor degreasing U غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
aluminize U روکش ساختن از الومینیوم
escorts U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escort U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorting U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorted U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
actuating horns U اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
pattern bombing U بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
wire locking U بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
penetrometer U وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
crash protected U دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
surge protector U محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
processor U وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
amalgamated U ملقمه
amalgam U ملقمه
amalgams U ملقمه
amalgamate U ملقمه
amalgamating U ملقمه
amalgamates U ملقمه
pull down menu U فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
poaching U دسترسی به لیست ها که فایل یا برنامه ها به منظورجستجوی اطلاعاتی که استفاده کننده مستحق دسترسی به انها نیست
amalgamation U امتزاج ملقمه
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
sinker U غوطه ور کننده مین شناورکننده مین
sinkers U غوطه ور کننده مین شناورکننده مین
shields U بدنه محافظ دیواره محافظ
shield U بدنه محافظ دیواره محافظ
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
user defined key U کلید تعریف شده توسط استفاده کننده
hot zone U ناحیه تعریف شده توسط استفاده کننده
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
inundatory U پوشاننده
coverer U پوشاننده
user defined function U عملکردی که توسط استفاده کننده تعریف شده است
log in name U نامی که توسط ان سیستم کامپیوتر استفاده کننده را می شناسد
covering fire U اتش پوشاننده
screening force U نیروی پوشاننده
screening fire U اتش پوشاننده
covering barrier U مانع پوشاننده
fiducial marks U علایم پوشاننده
masking agent U عامل پوشاننده
covering tile U اجر یا تایل پوشاننده
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
processor U تقسیم کننده سیگنال که توسط ریز پردازندهای در شبکه کنترل میشود
authors U CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
immersing U غوطه ور کردن شناور نمودن
engulf U غرق کردن در غوطه ورساختن
demerse U زیراب کردن غوطه دادن
engulfed U غرق کردن در غوطه ورساختن
engulfing U غرق کردن در غوطه ورساختن
immersed U غوطه ور کردن شناور نمودن
immerse U غوطه ور کردن شناور نمودن
engulfs U غرق کردن در غوطه ورساختن
immerses U غوطه ور کردن شناور نمودن
source U مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
retread process U تقویت روکش روکش دوباره
occulter U صفحه پوشاننده بیم نورافکن
wrming message U پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
prevarication U ساختن وکیل با طرف موکل افهارات دو پهلو و گمراه کننده شاهد
plunges U غوطه ورساختن شیب تند پیدا کردن
plunge U غوطه ورساختن شیب تند پیدا کردن
plunged U غوطه ورساختن شیب تند پیدا کردن
gap filler U یکان پوشاننده شکافها یارخنههای بین یکانها
insulator U عایق کننده روکش عایق
insulators U عایق کننده روکش عایق
auto lean U مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
soft keys U کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
boarded U روکش کردن
face U روکش کردن
faces U روکش کردن
plating U روکش کردن
board U روکش کردن
case U روکش کردن
to do over U روکش کردن
encrust U روکش کردن
plates U روکش کردن
veneer U روکش کردن
overlaid U روکش کردن
plate U روکش کردن
cases U روکش کردن
dispatching priority U شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
cunclude U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
diachrony U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
consolidation U ادغام دو یاچند موسسه
coatings U پوشاندن روکش کردن
resurfaced U روکش تازه کردن
worming U روکش کردن طناب
coats U پوشاندن روکش کردن
retreads U روکش کردن لاستیک
recaps U روکش کردن لاستیک
resurface U روکش تازه کردن
lead coat U روکش کردن سربی
re tread U روکش کردن لاستیک
retread U روکش کردن لاستیک
coated U پوشاندن روکش کردن
chrome plate U روکش کردن با کروم
recapped U روکش کردن لاستیک
recapping U روکش کردن لاستیک
resurfaces U روکش تازه کردن
coat U پوشاندن روکش کردن
recap U روکش کردن لاستیک
metallize U روکش کردن با فلزات
bulid up U با سنگ یا اجر مسدود کردن روکش کردن
sickest U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
paintress U زنی که کارش رنگ کردن سفالینه و مانند انها است
sick U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
merger U یکی شدن دو یاچند شرکت
ligature U دو یاچند حرف متصل بهم
mergers U یکی شدن دو یاچند شرکت
aluminum coating by spraying amalgamate U روکش الومینیوم کردن امیختن
coverings U روکش کردن پوشانیدن پوشش
covers U روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover U روکش کردن پوشانیدن پوشش
lot integrity U دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
steel face U روکش کردن یا روسازی کردن با فولاد
block U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocked U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
syndactyl U دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
blocks U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
encase U درقفس یا جعبه گذاردن روکش کردن
encased U درقفس یا جعبه گذاردن روکش کردن
encases U درقفس یا جعبه گذاردن روکش کردن
revest U جامه روحانی پوشیدن روکش کردن
carried U وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carries U وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carry U وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carrying U وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
dogfight U جنگ مابین دو یاچند نفر در گوشه تنگی
dogfights U جنگ مابین دو یاچند نفر در گوشه تنگی
tacit U تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
blocs U جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
bloc U جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
shielding U زره کشیدن یازره پوش کردن روکش
bugging U تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bug U تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugs U تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
rem U مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
auto rich U مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
target materials U مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
copper alloy U الیاژ مس
alloy U الیاژ
alloys U الیاژ
readable U آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
coatings U روکش کردن استر کردن
coated U روکش کردن استر کردن
coat U روکش کردن استر کردن
coats U روکش کردن استر کردن
holding company U شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
alloy treated steel U فولاد کم الیاژ
unalloyed U الیاژ نشده
metal alloy U الیاژ فلز
hypereutectoid alloy U الیاژ هیپراوتکتوئیدی
ferro alloy U الیاژ فرو
nickel alloy U الیاژ نیکل
alloys U الیاژ همبسته
brass U برنج الیاژ
stainless alloy U الیاژ ضد زنگ
light alloy U الیاژ سبک
aluminum alloy U الیاژ الومینیوم
gun metal U الیاژ مس و قلع
binary alloy U الیاژ دوتایی
heavy alloy U الیاژ سنگین
steel aloy U الیاژ فولاد
free cutting alloy U الیاژ اتومات
superalloy U فوق الیاژ
magnetic alloy U الیاژ مغناطیسی
alloy steel U الیاژ فولاد
alloying element U عنصر الیاژ
ternary alloy U الیاژ سه تایی
alloy U الیاژ همبسته
bronzes U الیاژ مس و قلع
lead base alloy U الیاژ سرب
iron alloy U الیاژ اهن
unalloyed U بدون الیاژ
bronze U الیاژ مس و قلع
digital read out U نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
zeeman U پدیدهای که در ان هر یک ازطیفهای خطی با عبور ازمیدان مغناطیسی به دو یاچند جزء تجزیه میشوند
reventment U روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
air turbine starter U استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
Recent search history Forum search
1Potential
2Some of my translations are missing !
1strong
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1اصلاح ترجمه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com